توسعه پایدار چیست؟

گفتن اینکه در حال رشد هستیم ساده است. حتی میتوانیم بگوییم که در حال توسعه هستیم و اگر کمی دل و جرات بیشتری داشته باشیم و حواسمان به اطراف نباشد، توسعه پایدار را هم به نوعی میشود در جیسب مخاطب فرو کرد. اما مسئولیتمان در مقابل هر کدام از این ها چیست؟

در علوم اجتماعی بسیار پیش می‌آید که برای اصطلاحاتی، بیش از یک منظور داشته باشیم. اما مهم است که از دایره علم خارج نشویم و به خود آن مفاهیم خیانت نکنیم. پس در این مطلب میخواهیم روشن کنیم که وقتی از "توسعه پایدار شهری برای ارومیه" صحبت می‌کنیم، منظورمان چیست.

بگذارید با چند مثال به آنچه که از توسعه پایدار در نطر داریم برسیم. کشور هلند در دهه 60 و نچه مجله اکونومیست بعدها بیماری هلندی نامید، نقطه شروع خوبی است. در آن دوران هلند که مخازن گاز طبیعی را کشف کرده بود، دچار افزایش درآمد قابل توجهی شده بود و این درآمد را مستقیم به اقتصاد داخل کشور تزریق میکرده است. شاید بزرگ شدن اقتصاد در چنین حالتی قابل انتظار باشد اما اینگونه نیست. بهره‌برداری بی‌رویه از منابع طبیعی و تزریق آن به اقتصاد داخلی، تحت مکانیزم‌هایی منجر به رکود در بخش صنعت می‌شود. یعنی افزایش درآمد ناشی از منابع طبیعی می‌تواند اقتصاد ملی را از حالت صنعتی بیرون بیاورد. این اتفاق به علت کاهش نرخ ارز یا عدم افزایش آن در حد نرخ تورّم صورت می‌گیرد، که بخش صنعت را در رقابت ضعیف می‌کند. با توجه به موضوع بحثمان، کشور هلند در دهه 60 رشد داشته است، چون یک منابعی از درون زمین به آن اضافه شده‌است، اما آن منابع چیزی جز چاقی برای اقتصاد به ارمغان نداشتند و تبدیل به عضله اقتصادی نشدند.

پس رشد برابر با توسعه نیست. اما خود توسعه چیست؟ کشور نروژ با درس‌آموخته‌ای که از بیماری هلند به دست آورد، ره دیگری برای اداره منابع طبیعی‌اش در پیش گرفت. نروژی‌ها با ایجاد صندوق ذخیره ارزی نفت، به جای اینکه درآمدهای حاصل از صادرات نفت خام در مستقیما به بودجه‌های سالانه تزریق کنند، آن را به این صندوق ریخته و معمولا سرمایه‌گذاری‌های خارجی صورت می‌گرفت. همینطور چون زنده بودن کشور به درآمد نفتی آن وابسته نشده بود، تحقیقات بسیاری برای توسعه صنعت نفت در نروژ توسط متخصصان انجام شد که پیشرفت‌های تکنولوژیک بسیاری به همراه داشت. معمولا وقتی کشورها تمام منابع، نیروی کار و سرمایه خود را در یک حوزه متمرکز کنند، صنایع دیگر آسیب می‌بینند. اما تحقیقات تکنولوژی در نروژ را حمایت شد و با مدیریت صحیح این منجر شد این تکنولوژی‌ها فراتر از حوزه‌های نفتی روند. بعدها صنایع ساخت‌وساز، کسبکارها، گردشگری و بسیاری صنایع دیگر از این تکنولوژی‌ها منفع شدند و همین دانش به آنها سرریز شد. این دقیقا همان نقطه است که تفاوت رشد و توسعه را نشان می‌دهد. با این کار هم توزیع بین نسلی منابع و هم شفافیت اقتصادی در نروژ ایجاد شد.

مثال نروژ برای توسعه مثالی بسیار خوب است و حتی توسعه پایدار را هم در آن میتوان دید، اما برای کاربردی‌تر کردن توسعه پایدار برای شهرمان "ارومیه" این مفهوم را کمی شفاف‌تر می‌سازیم. توسعه پایدار، توسعه‌ای متوازن در تمام ابعاد، برای رفع نیازهای حال حاضر، بدون آسیب به منابع و امکان رشد آیندگان است. یعنی خط‌کش مناسب برای سنجش پایداری یک فعالیت این است که آیا می‌شود آن را تا بینهایت ادامه داد یا نه. یعنی آیا چرخه خود تقویت‌شونده‌ای برای ابقای آن وجود دارد؟

به طور کلی هر برنامه کلان شهری، در سه زمینه می‌تواند اثرگذاری باشد: زمینه اجنماعی، زمینه محیط زیستی و منابع طبیعی و زمینه اقتصادی. پس باید به ازای تدوین هر استراتژی هر کدام از این سه جنبه باید در نظر گرفته شود. هر کدام به تنهایی، عضله‌ای به همراه نخواهد داشت. حتی دو تا با هم نیز می‌تواند گول زننده باشد. مثلا اگر جنبه اقتصادی و اجتماعی در نظر گرفته شود، سهم نسل آینده از قلم می‌افتد. اگر جنبه‌های اجتماعی و منابع طبیعی در نظر گرفته شود، معاش روزانه به مشکل بر می‌خورد و اگر جنبه‌های منابع طبیعی و اقتصادی در نظر گرفته شوند، آسیب اجتماعی در طول زمان امکان‌پذیر است. توسعه پایدرا نقطه تلاقی این سه جنبه است.

دیدن این سه جنبه در شهرمان ارومیه، اهمیت دو چندانی پیدا می‌کند. فرهنگ و زبان غنی و اصیل ارومیه ، مکان جغرافیایی منحصر به فرد، منابع طبیعی استراتژیک و در معرض رشد بودن آن همه نشانگر نیاز لزوم توسعه پایدار است برای تعالی مداوم این شهر می‌باشد. این است که لزوم این مساله مطرح شده‌است. منابع این شهر برای تیر هوایی زدن نباید باشد، باید آجرها به ترتیب پشت سرهم گذاشت و دایره‌ای از تعهدی بین مردم، نهادهای تصمیم‌گیر و نهادهای اجرایی ایجاد کرد تا توسعه تنها مسیر پیش رو باشد.

 

نوشته های اخیر

دسته بندی ها